پنجشنبه 15 دي 1401 , 22:48
روایت دیدار جانبازان نخاعی اصفهان با سردار دلها/فیلم
جانفدا| روایت دیدار جانبازان قطع نخاع اصفهان با سردار دلها/ ماجرای غذای نذری و 2 انگشتر هدیه از حاج قاسم
محرم سال ۱۳۹۶ و چند ماه پس از شهادت شهید حججی، حاج قاسم برای سخنرانی به اصفهان میآید، بعد از آن به آسایشگاه جانبازان میرود و با همرزمان قدیمی خود دیدار و گفتوگو میکنند، روایتی از این دیدار را در این گزارش بخوانید.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، محرم سال ۱۳۹۶ و چند ماه پس از شهادت شهید حججی بود که حاج قاسم سلیمانی برای سخنرانی در هیأت رزمندگان به اصفهان آمدند، ایشان در این سفر، در کنار برنامههای مختلفی که داشتند سری هم به مراسم عزاداری آسایشگاه جانبازان شهید مطهری زدند و دقایقی را در کنار همرزمان قدیم خود سپری کردند.
شاید روایت این روضه از مواردی است که کمتر به آن پرداخته شده و سالگرد شهادت حاج قاسم بهانهای شد تا به سراغ افراد حاضر در آن مراسم برویم و روایتی از آنچه که آن شب میان فرمانده و همرزمان گذشته بشنویم.
«۵ مهر ۱۳۹۶-حضور حاج قاسم سلیمانی در هیأت رزمندگان اصفهان»
حاج قاسم احوال تک تک جانبازان را جویا شد
منصور بناییزاده، جانباز قطعنخاع دفاع مقدس در خصوص آشنایی خود با حاج قاسم اظهار داشت: حاج قاسم را بهعنوان یکی از فرماندهانی که جای او در قلب رزمندگان بود میشناختم اما تنها دیدارم با او در سال ۱۳۹۶ بود.
وی افزود: حاج قاسم در آن سال به هیأت رزمندگان دعوت شدند و در ادامه این سفر از یکی از معاونانشان خواستم سردار ملاقاتی با جانبازان داشته باشند و ایشان با اینکه وقتشان کم بود و باید به مأموریت میرفتند این دعوت را قبول کردند.
بناییزاده با بیان اینکه حدود ساعت ۱۱ شب بود که تماس گرفتند و اعلام کردند سردار در حال آمدن است و دوستانم را مطلع کردم، یادآور شد: در آن شب حدود ۱۵۰ نفر از جانبازان در مراسم بودند و سردار تک تک آنها را در آغوش گرفتند و جویای احوال آنها شدند.
ماجرای غذای نذری و ۲ انگشتر هدیه از سردار
این جانباز دفاع مقدس با یادآوری اینکه زمانی که سردار سوار ماشین شدند همراهشان گفتند که سردار میخواهند به فرودگاه بروند و اگر نذری هست بیاورید اما غذاها در ماشین دیگری بود و گفتند نمیتوانیم صبر کنیم، تصریح کرد: همان موقع خودم را به غذاها رساندم. به همراه سردار زنگ زدم و پرسیدم کجا هستید که گفتند جاده فرودگاه و قرار شد خودم را سریع به آنها برسانم؛ غذاهای نذری را به آنها دادم و سردار ۲ انگشتر یکی برای خودم و یکی برای دخترم دادند.
وی در خصوص ویژگیهای اخلاقی حاج قاسم با تأکید بر اینکه درک و فهم حاج قاسم از مسائل روز بسیار زیاد بود و در عین حال مردمی بودند، خاطرنشان کرد: هفته قبل با ۱۰ نفر از جانبازان قطع نخاع به مزار حاج قاسم رفتیم و شاهد بودیم اقشار مختلف به زیارت حاج قاسم آمدند و این موضوع نشان از مردمی بودن سردار است.
بناییزاده با بیان اینکه سردار اهل مسؤولیت و پست و مقام نبود، تأکید کرد: تا زمانی که مردممان افرادی مانند حاج قاسم را بهعنوان الگو قرار دادهاند مطمئن باشند کشور آسیبی نخواهد دید.
مشتاق دیدار حاج قاسم بودیم
محمدرضا رضایی از دیگر جانبازان دوران دفاع مقدس در خصوص آشنایی خود با حاج قاسم اظهار داشت: در دوران دفاع مقدس آشنایی با حاج قاسم نداشتم اما از زمانی که ایشان در عراق حضور داشتند، نامشان مطرح شد و این موضوع برای ما هم جالب بود تا این فرمانده ایرانی که به مبارزه با دشمن رفته و در برابر دشمن ابهتی دارد را بشناسیم و کم کم تصاویر او دست به دست میشد و از سمتی مشتاق دیدار او بودیم.
وی با بیان اینکه محرم سال ۹۶ این خبر پیچیده بود که شاید سردار در آسایشگاه حضور پیدا کنند اما نمیدانستیم کدام شب میآیند، افزود: سردار صبوری از افرادی بود که برنامههای حاج قاسم را میچیدند و ایشان به یکی از دوستان خبر آمدن سردار را اعلام کردند.
رضایی با یادآوری اینکه حدود نیم ساعت قبل آمدن سردار از آمدن ایشان مطلع شدیم و مشتاق و منتظر حضورشان بودیم، تصریح کرد: حاج قاسم زمان زیادی گذاشتند و با همه جانبازان دست و روبوسی کردند و دوری در آسایشگاه زدند و در نهایت با چند نفر از جانبازان عکسی با ایشان گرفتیم.
این جانباز دفاع مقدس در خصوص ویژگیهای اخلاقی حاج قاسم گفت: این موضوع باعث افتخار است که یک بسیجی حاضر در دوران دفاع مقدس به چنان مقام و عظمتی دست پیدا میکند که فرماندهان آمریکایی بیان میکنند مشتاق دیدار او هستیم و از سمتی با تعدادی نیرو در برابر داعش ایستادند و آنها را از کشورهای اطراف ایران بیرون کردند.
وی ادامه داد: وقتی انسان متوجه میشود که قرار است چنین فرمانده با عظمتی در خوابگاه و آسایشگاهش حضور پیدا کند شوق و ذوق فراوانی پیدا میکند تا او را از نزدیک ببیند هرچند فرصت نشد با ایشان از نزدیک به صحبت بنشینیم و با همه در حد یک سلام و احوالپرسی داشتند و تنها فرصت همان عکس یادگاری بود.
رضایی تأکید کرد: خدا را شاکرم که در کشور نیرویی به شجاعی حاج قاسم داشتیم که در برابر دشمن ایستاد و خود را فدا کرد و امروز نیز نیروهایی از زیر دست این فرمانده بیرون آمدند که میتوانند جای او را بگیرند و از سردار سلیمانیها فراوان داریم تا در برابر دشمنان بایستند.
اگر به شهادت نمیرسید در حقش جفا میشد
همچنین رمضانعلی کاووسی جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس در خصوص آشنایی خود با حاج قاسم اظهار داشت: پس از ماجرای داعش و عراق اسم حاج قاسم را بیش از قبل شنیدم و آنجا بود که متوجه شدم حاج قاسم انسانی است که از خودش گذشته و در حال معامله با خدا است و این موضوع باعث افتخار بود که چنین فردی در کشورمان حضور دارد و دعا میکردم همیشه حضور داشته باشد.
وی با بیان اینکه سخنرانیها و اخبار حاج قاسم را دنبال میکردم و نکات جالب را منتشر میکردم و همیشه دنبال بودم علت حضور او در جبهه مقاومت را تبیین کنم،افزود: حاج قاسم یک مکتب بود و حتی میتوان گفت اخلاص و تقوای او به بالاترین حد ممکن رسید و اگر به شهادت نمیرسید در حق او جفا میشد.
کاووسی پیرامون ویژگیهای شخصیتی حاج قاسم عنوان کرد: آنچه که حاج قاسم را حاج قاسم کرد، ولایتپذیری او و قف شدنش در مسیر ائمه بود و همیشه به جوانان میگویم کاری کنید که ارتباطتان با ائمه قطع نشود و شاهدیم اقدامات حاج قاسم در مسیر ائمه بینظیر بود در مسیر ولایتپذیری نیز شاهدیم که در دیدارهایشان با رهبر انقلاب همیشه دست به سینه بودند.
اگر صبر نکنی غصه میخوری
این جانباز دفاع مقدس درباره داستان دیدارش با حاج قاسم با بیان اینکه در شهرضا ساکنم و حضور در مراسمهای عزاداری آسایشگاه برایم مشکل بود اما همیشه تلاش میکردم حداقل چند شب را حضور داشته باشم، تصریح کرد: در آن شب در حال خداحافظی با دوستان بودم که یکی از آنها اصرار کرد صبر کنم و گفت اگر صبر نکنی غصه میخوری؛ پرسید دوست داری حاج قاسم را ببینی و گفتم آرزویم است و پاسخ داد پس صبر کن چون قرار است بعد هیأت رزمندگان به اینجا بیایند.
وی با بیان اینکه اواخر مراسم هیأت بود که در راهرو آسایشگاه جمع شدیم و با باز شدن درب حاج قاسم وارد شدند، یادآور شد: فکر میکردم حاج قاسم از نظر جثه بزرگتر باشند اما اینطور نبود، ایشان وارد شدند و با همه ما سلام و احوالپرسی کردند.
کاووسی ادامه داد: حاج قاسم دستش را دو طرف صورتم گذاشت و چندبار صورتم را بوسید و زمانی که نگاهی به دستشان انداختم متوجه شدم دستشان مثل من ترکش خورده است.
این جانباز دفاع مقدس خاطرنشان کرد: به برادرم گفتم از پشت ستون مرا به آن سمت سالن ببر تا دوباره با حاج قاسم صحبت کنم اما وقتی حاج قاسم دوباره به من رسید، گفت ما یکبار چند دقیقه پیش همدیگر را دیدهایم و گفتم به شما علاقه زیادی دارم؛ در آن شب خنده بر لب حاج قاسم بود و یکی از دوستان دستش را گردن حاج قاسم انداخت تا با ایشان عکس بگیرد و عکس گرفت اما در آن لحظات اصلا حواسم به عکس گرفتن نبود.
وی با یادآوری اینکه حدود ۱۰ روز قبل با اتوبوسی با جانبازان بالای ۷۰ درصد به کرمان و مزار شهید سلیمانی رفتیم، تصریح کرد: همه عجله داشتیم زودتر خودمان را به مزار حاج قاسم برسانیم اما دور مزار او سکوتی عجیب حاکم بود و با دوستان فقط همدیگر را نگاه میکردیم و حس میکردم حاج قاسم به ما خداقوت میگوید و از سمتی میگوید ۴۰ سال بر این ویلچرها صبر کردهاید باز هم صبر کنید.
پایان پیام